درباره ابدیت، فیلم جدید تران آن هونگ

tran

ابدیت | تران آن هونگ | 2016

ابدیت که به جشنواره کن نرفت گفتیم لابد به موقع آماده نشده. وقتی ونیز هم فیلم را نپذیرفت دیگر واقعن نگران شدیم. هر چند خبرهای دور و نزدیک حاکی از این بود که ظاهرن همه چیز برای یک فیلم درجه یک مهیا است، تمام المان‌های دلپذیرِ بوی انبه کال و شعاع عمودی آفتاب و همه آن چیزی که فیلم‌ساز را یکی دو دهه پیش برای‌مان عزیز کرده بود: قصه زندگی یک خانواده، داستان زندگی چند زن، چرخه‌ی تولد و مرگ، خانه‌ای با باغچه‌ای پر از درختان پربرگ و گل‌های رنگ‌-در-رنگ، برکه‌ای با دخترکانی گیسوبلند و روزهای پرآفتاب با اُدره توتو و حضور برنیس بژو و ایرن ژاکوب. از دور انگار همه چیز فراهم بوده برای بازگشت به دوره سه فیلم اول تران آن هونگ.  

 حتی رویکرد فیلم‌ساز هم در استفاده از این المان‌ها در فیلم جدیدش ابدیت جاه‌طلبانه بوده: صحنه‌هایی تقریبن بی‌کلام همراه با موسیقی پرحجم (به سنت سینمای صامت با دیالوگ‌های بسیار کم و البته با نریشن‌های مفصل) برای رسیدن به فصل‌هایی که پر از حس و حال آدم‌ها است، حذف دیالوگ، حذف مقدمه‌چینی داستانی، حذف بسط و گسترش قصه تا به فیلمی برسد که هر فصلش «تران آن هونگی» باشد؛ از آن فصل‌ها که شخصیت‌ها به مکاشفه در پیرامون‌شان می‌پردازند، از آن‌ها که طبیعت، مادرها و پدرها و بچه‌ها را در آغوش گرفته‌ و همه‌جا پر از پراش‌های نور است و بازی‌های آفتاب.

 افسوس که نتیجه فیلمی بی‌خاصیت است. ابدیت نه درگیرکننده است و نه زیبایی‌اش افسونی دارد. صحنه‌ها باشکوه نیستند و از زیبایی کارت‌پستالی جلوتر نمی‌روند. شادیِ تولد بچه‌ها و قصه مرگ آن‌ها حسی بر نمی‌انگیزد و کم‌کم با تکرارش ملال‌انگیز می‌شود. قرار بوده این درخت زندگیِ تران آن هونگ باشد اما آن‌قدر از «درخت» و «زندگی» اشباع شده که جایی برای «رازورزی» باقی نمانده. از جادوی تران خبری نیست. وقتش است از او قطع امید کنیم.