کلئو از ۵ تا ۷ | آنیس واردا

لکه روشن روی نوار تاریک

چاپ شده در مجله ۲۴، شماره مرداد ۱۳۹۷

 

بیش از نیم قرن از ساخت فیلم کلئو از ۵ تا ۷ می‌گذرد و این فیلم آنیس واردا به‌دلیل کیفیت استثنایی‌اش همچنان از بسیاری جهات در تاریخ سینما نمونه‌ای است، مثل استفاده سیستماتیک از «زمان واقعی» برای روایت یک قصه، فرم روایی اپیزودیک برای همراهی یک شخصیت درگیر یک بحران وجودی، مدل پرسه‌زنی سینمای هنری دهه شصت اروپا (تا حدی شبیه شخصیت ژان مورو در فیلم شب آنتونیونی)، داشتن ویژگی‌های نمونه‌ای سینمای موج نو فرانسه، گرایش به سینمای مستند در دل یک فیلم داستانی و استفاده از یک فصل سینمای صامت دد یک فیلم داستانی ناطق. بعد از نیم قرن کلئو از ۵ تا ۷ همچنان برای سینمادوستان خاطره‌انگیز است: حضور بانمک ژان-لوک گدار و آنا کارینا در فصل صامت با آن شکل فانتزی، فصل حضور فوق‌العاده میشل لوگران (غول موسیقی سینمای فرانسه و موزیسین خاطره‌انگیز دخترهای روشفور ژاک دُمی) در نقش پیانیست در در فصل تمرین موسیقی و البته پاریسِ موج نو با خیابان‌ها، کافه‌ها و فروشگاهایش در عصر روز اول تابستان.

ادامه‌ی خواندن

پیشنهاد تماشا: هجوم (شهرام مکری)

از پانزدهم آبان محصولِ جدید کارگاه خیال شهرام مکری به نمایش عمومی در می‌آید و مهمترین اتفاق فرهنگی سال کلید می‌خورد و پرده سینماهای شهر به تسخیر هجوم در می‌آید، این رام‌نشدنی‌ترین فیلم ایرانی که در هیچ طبقه‌بندی دیگری غیر از «فیلمی از شهرام مکری» قرار نمی‌گیرد. اثری که انرژیی مهارنشدنی در تک‌تک سلول‌هایش لانه کرده و از فردا در سالن‌های سینما آزاد می‌شود.

روزگاری همشهری کین تعریفِ فیلم پیچیده بود و بعدتر سال گذشته در ماریان‌باد و پرسونا، مسیری که بعدها به آثار دیوید لینچ می‌رسید. هجوم در ادامه این مسیر، مفهوم پیچیدگی را در سینمای داستانی چنان جابه‌جا می‌کند و حس توالی را چنان در فیلم برقرار می‌کند که دوست داری آن را مثل یک قطعه‌ی موسیقیِ مرموز (که زبان ترانه‌اش را نمی‌دانی) بارها بازپخش کنی: ارتقا به فرمی هنری که پیشتر فقط در موسیقی و شعر ممکن بود. قد و قواره فیلم‌‌های مکری با هجوم بزرگتر از ابعاد پرده‌های سالن‌های فستیوال‌ها شده و دیگر نه با یک فیلم که با پدیده‌ای روبروئیم که شیوه تماشایش را هم خودش تعیین می‌کند. بارها دیدن این فیلم هم براستی اجازه به چنگ درآوردن کلیتش را نمی‌دهد جز این‌که برای درک کاملش در سالن سینما مطلقن تسلیمش شویم، تسلیمِ منطقی که به‌نظر می‌رسد فیزیک نوینِ خودش را برای تعریف مکان و زمان لازم دارد. هجوم مالهالند درایوی است که گویی آلن روب-گری‌یه آن را ساخته ‌است.

این روزها بیش از هر موقع دیگری دوست داشتم ایران باشم، همراه شما در سالن‌های تاریک تا در بخاری که همه فضای فیلم را در برگرفته (و بی‌شباهت به هوای آلوده این‌ روزهای تهران نیست) تجربه خوابی شفابخش را از سر بگذرانم. تشبیه به خواب یا کابوس البته کافی نیست، بیشتر «خواب در خواب»ی است تاریک که نزدیک شدن به ساحتش فقط با «خواب‌گزاری» ممکن است. جهانی شگفت‌انگیز که قصه هجومِ عمودیِ بَربَرها در روزگار ماست و نوری است بر تاریکی‌های زیستِ این سال‌های‌ ما. هجوم روی زخم‌های‌مان را کنار می‌زند تا خون بریزیم.