۱. عنوان فیلم جدید نداو لاپید اشاره دارد به یکی از نمایندگان مجلس اسرائیل که با بیشرمی درباره عَهِد تمیمی گفته بود (دختر نوجوان فلسطینی که چند سال قبل به گوش یک سرباز اسرائیلی سیلی زده بود) باید به زانوهای او شلیک میشد تا برای همیشه در خانه بماند، و البته یک طنز تلخ با عنوان فیلم مشهور اریک رومر «زانوی کلر».
۲. «زانوی عَهِد» داستان فیلمسازی است به نام Y، در حال ساخت فیلمی درباره عَهِد، که به شهر کوچکی در بیابانهای جنوب اسرائیل (Sapir) دعوت میشود تا فیلم قبلیاش را در یک کتابخانه محلی نمایش دهد. فیلمساز به آن منطقه سفر میکند و ارتباطش با میزبان، دختری که کارمند دولت است، منجر به زنجیرهای از بحثهایی میشود که به سانسور و اختناق در فضای هنری توسط دولت اشاره میکنند.
۳. موقعیت اولیه داستان یعنی قرار گرفتن شخصیت فیلمساز در یک جغرافیای عجیب، نویدِ فیلمی طناز با کیفیتی ناآشنا و زمخت در مواجهه با سوژه میدهد. Y از وضعیتی که هنرمندان را تحت فشار قرار داده (و توسط دختر به او تحمیل میشود) مدام خشمگینتر میشود و به تبع آن فیلم نیز از نظر ریخت و ریتم آشفتهتر میشود. فیلم تقریبا همین تک موقعیت اولیه است و تکیه روی صحنههای دو نفره کارگردان و دختر و کیفیت بیانیهگونهی این گفتگوها، فیلم را «تک لاین»، پرگو و فاقد پیچیدگی میکند. لاپید تلاش میکند هر بار ملالِ صحنههای بدون جذابیت را با یک میزانسن غیرعادی (اغلب آماتوری) یا حرکت عجیبوغریب دوربین از بین ببرد تا فیلم را از شر ادامه دادن آن صحنه نجات دهد. اما سندرومِ «دوربین بی قرار» و از آن مهمتر نبودِ سلیقه بصری برای در قاب گرفتن آدمها و طبیعتِ عجیب آن منطقه، شلختگی را به همه سطوح فیلم تسری داده است.
۴. همچنین در غیاب یک فرم روایی از پیش اندیشیده شده، فیلمساز مجبور میشود به شکل مقطعی پناه ببرد به داستانکهایی که به ذهنیت Y میپردازد (مثلا صحنههای دوران سربازی او و خوردن قرصهایی برای خودکشی) یا مایه ارتباط او با مادرش که صرفا فیلم را در عرض فربه میکند. جالب آنکه بخشهای پایانی فیلم که ناگهان اهالی شهر درگیر کشمکش فیلمساز و دختر میشوند، یکی از اپیزودهای فیلم آخر رادو ژوده Bad Luck Banging or Loony Porn (جمع شدن والدین مدرسه در آن مراسم کذایی) را بهیاد میآورد.
پینوشت: همینجا بگویم که بیابانهای فیلم شلخته «زانوی عهد» را به صحرای «تلماسه» دنی وویلنو ترجیح میدهم. لاپید حداقل میتواند حس قرار گرفتن در یک بیابان بیآب و علف را برای بیننده را از کار در آورد.