جشنواره کن ۲۰۲۴، اسیر امواج

۱
زنی در بازارِ تعطیلی وقتی باران می‌بارد، خانه‌هایی در حال ساخت روی بلندی‌های مشرف به رودی بی‌انتها، خانه‌های محقر کارگری با پیرمردهایی شکسته و زیبا، زنی در قهوه‌خانه‌ای خلوت موبایلش را به شارژ زده و خوابش برده، آدم‌هایی تنها در سفر. سفر، سفر و تنهایی.

۲
جیا ژان‌که لحن عوض کرده تا با چنین مصالحی ایماژ بسازد، فیلمی شاعرانه اما سرخوش، با مونتاژی ریتمیک که ماهیت صحنه‌هایی که مشابهش را بارها ساخته قلب می‌کند و داستان تنهایی آدم‌های محزونش را با سرخوشی پرضرب موسیقی و تصاویر درهم می‌کند. بسیاری از صحنه‌های «اسیر امواج» در فضاها و مکان‌هایی فیلم‌های دیگر جیا ژان‌که می‌گذرند (جایی از فیلم شخصیت اصلی احتمالا به همان نقطه‌ای مشرف به رودخانه می‌رود که مرد در نمای مشهور «طبیعت بیجان» می‌رفت) اما حضور باظرافت موسیقی، مونتاژ دست‌ودلباز ریتمیک و البته طنز حس صحنه‌های فیلم را در قیاس با سینمایِ عبوس ریتم کند (slow cinema) عوض کرده است.

۳
این چنین است که فیلم به لحظه‌های ساکن هم روح جدیدی می‌دمد. جایی از فصل پایانی فیلم در هواپیما و در سفر یک مرد سالخورده می‌گذرد. این میزانسن ساکن حوصله سربر را همه تجربه کرده‌ایم. جیا ژان‌که چنان به فردیت مسافران متنوع پرواز اهمیت می‌دهد و مهم‌تر از آن چنان آدم های عادی را پرمهر نگاه می‌کند که با یک مونتاژ سرخوشانه این لحظه‌های ساکن سفر هوایی را به یکی از پرحس‌وحال‌ترین بخش‌های فیلمش تبدیل می‌کند.

۴
و سینما همین است. کارنامه فیلم‌سازی را نمی‌پسندی، هر جا بحث سینمای شرق آسیا بوده متلکی هم به او گفته‌ای. ناگهان هنرمند چیزی رو می‌کند که احساس می‌کنی برای تو خلق شده. یاد می‌گیری روبروی پرده سینما همیشه آماده باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *