لویاتان | کستِینگ-تیلر، پاراول

 

چاپ شده در مجله ۲۴، شماره بهمن ۱۳۹۲

2fcfb41c0702ace62e45a822b9d14a64

لویاتان | لوسین کستِینگ-تیلر، وِرِنا پاراول | 2012 

سرخ و سبز

فصلِ آخر لویاتان تجربه‌ای است نوآورانه، افسونگر و البته مهیب. دوربین روی لبه دریا و آسمان است، کمی در آب، کمی در هوا. مرغی دریایی لحظه‌ای به شکل ناواضح دیده می‌شود. برش به نمایی رو به بالا از پرواز مرغ‌های دریایی، لکه‌هایی سپید در پهنه‌‌ای سیاه. با برشی نامحسوس قاب سر و ته می‌‌شود و پرنده‌ها به جای پرواز به پایین، به سمت بالای کادر شیرجه می‌زنند: آسمان در زیر است و اقیانوس در بالادست. جهت‌ها گم می‌شود، انبوهی مرغ دریایی وارونه در پروازند و دوربین در میانه آن‌ها کیفیتی از رهایی در خلا خلق می‌کند. این فصل تجربه‌ای است یگانه در تاریخ سینما که نه نشانی از پلان‌هایِ شیک حیات وحشِ نشنال ‌جئوگرافیکی دارد و نه شباهتی به تصویر آشنای سینمای داستانی. اما درست قبل از این‌که زیباییِ کارت ‌پستال‌گونه نما تثبیت شود، دوربین به حالتی سرگیجه‌آور به درون آب می‌رود و همه‌چیز تباه می‌شود. لویاتان مجاورت زیبایی و ویرانیِ زیبایی به کمک یک آشفتگیِ تصویری است. این ایده‌ی بصری در لویاتان جایگزین سیرِ علت و معلولی قصه شده و تعلیق در چنین فیلمی (مستندی درباره ماهی‌گیری در اقیانوس اطلس شمالی) چگونگی ویرانیِ زیبایی تثبیت شده در هر نماست.

ستاره‌های دریایی و صدف‌ها اطراف تور ماهیگیری شناورند. دوربین فقط بخشی کوچکی از تور را در قاب گرفته و بخش بزرگتر آب‌هایِ سبز اقیانوس است. دوربین پیرامون تور می‌رقصد و نزاعی بین سرخیِ تور و سبزیِ آب برای تصرف بخش بیشتر قاب شکل می‌گیرد. در اغلب نماها این‌دو رنگ‌مایه در جدالند: نمایی از روبرو از کشتیِ سبز که می‌غرد به حمام با نورهای شدید قرمز کات می‌شود. این تنش بصریِ مدام جایگزینی برای عنصرِ کشمکش داستانی است. سکانس ستاره‌های دریایی به شکل قرینه‌ی این نما پایان می‌گیرد: توده‌‌ی عظیمِ تورِ قرمز سطح یک‌دستِ سبز را می‌شکافد و از این تلاقی تابلویی انتزاعی بر پرده شکل می‌گیرد. استراتژی‌ سبکی دیگر فیلم: ایجاد قاب‌های نقاشی‌گونه از تصادم آب (طبیعت) با کشتی (انسان).

دوربین، کارکتر اصلی لویاتان است، با خودنمایی و تحرک اغرا‌ق‌آمیزش در لبه‌ی آب و آسمان، در وارونگی‌اش در پروازِ پرنده‌ها، در یکی شدنش با سوژه در کلوزآپ‌های زخمها/ خالکوبی‌ها و در تظاهرش به بازنمایی زاویه دید پرنده‌ها، ماهی‌ها و حتی کشتی و تجهیزات ماهیگیری. تکانه‌های عجیب و نامنظم دوربین، ذهن را از یک راویِ آشنای مستند دور می‌کند و اعوجاج در تصویر و پَراش نور به بازنماییِ نمای نقطه نظرِ هیولای افسانه‌ای تورات (لویاتان) نزدیکش می‌کند: همان اژدهایِ آب‌ها که زمانی در آسمان در مجاورت مرغان و گاه بر عرشه در میانه خونابه‌ی ماهی‌ها است و تیتراژ پایانی هم لابد بازگشت شبانه لویاتان است به سیاه‌چاله‌اش در اعماق.