بهشت و دوزخ | جعفر مدرس صادقی

behesht
بهشت و دوزخ | جعفر مدرس صادقی | ۱۳۹۵

۱. بهشت و دوزخ یگانگی رمان‌های مهم جعفر مدرس صادقی را دارد: لحنِ خوددار و مرموز قصه‌گویی، آدم‌های ویری و البته نثر ساده اما وسواسی و منسجمی که در این سه دهه رمان‌‌‌نویسی‌اش برجسته است. این‌بار مدرس صادقی با شخصیت اصلی قصه‌اش محمد مصدق به دل تاریخ معاصر می‌زند، به چند سال قبل از نخست‌وزیر شدن آقای دکتر و خواننده را تنها می‌گذارد با یک محمد مصدق یک‌دنده، باهوش و البته مثل نویسنده وسواسی.

۲. بهشت و دوزخ از نظر کیفی یک گام به جلو بعد از رمان توپ شبانه است که مدرس صادقی اواخر دهه هشتاد با آن به پیست بازگشته بود. بعد از چند سال از آن رمان دوست‌داشتنی و در روزهایی که فکر می‌کردم نکند آن چشمه جوشان خشك شده، با خواندن همان فصل اول رمان حس كردم دود از کنده بلند می‌شود. نويسنده اين‌بار خواننده صبورش را به يك سفر تاريخي مي‌برد، به جاده‌ها، رستوران‌های بین راهی و زندان و شهربانی شهرهای کوچک با مدل فضاسازی‌‌ اسرارآمیزِ کله اسبی و همراه می‌کند با مردمانی که منش شخصیت‌های شریک جرم را دارند.

۳. رمان را که تمام می‌کنی می‌مانی این تاثیر جادویی وارد شدن به یک دنیای تخیلی و این «مود مدرسی» با این نثر ساده و بدون ادا و اصول از کجا می‌آید؟ این نثر «مدرسی‌»وار با جمله‌های کوتاه و تکرارها و لحن گفتاریِ بی‌تاکید چطور ما را به دنبال خود می‌کشد؟ بهشت و‌ دوزخ حکایت کردن یک قصه «تخیلی» با یک سبک افراطی «واقع‌گرا» است.

۴. با این حال جعفر مدرس صادقی از آن‌ نویسنده‌هایی است که دوست دارم فکر کنم هنوز رمان بزرگش را ننوشته و هنوز آن ورِ سخت‌گیر وسواسی‌ام را به تمامی قانع نکرده؛ آن رمان‌ جاه‌طلبانه‌ که عرض حال و کله اسب و گاوخونی فقط فصل‌هایی از آن باشند.