درخت گلابی وحشی | نوری بیلگه جیلان
ارزیابی: ۱/۲★★★★
تاثیر عاطفی تماشای «درخت گلابی وحشی» چند ماه پس از تماشای بار اول همچنان ویرانکننده است و به پچپچهی رازی میماند زیر گوشهای بینندهی صبورش. هر بار تماشای فیلم و همراهی لحظههایی سخت با سینان (این جوان خیرهسری که تازه فارغالتحصیل ادبیات شده و به روستا برگشته و انگار تکهای از وجود هرکداممان است) حکم تزکیه را دارد. بههمین زودی برای آن روستای پدری سینان دلم تنگ شده، برای آن شیب تندش، آن مزرعه با چاه بیآبش (؟) و برای آن شبی که مادر و پسری در کنج اتاقی که برق نداشت گپ میزدند و ناگهان برف شروع شده بود.
بیش از اینها پدر سینان فکرم را مشغول کرده است. نمونه او را شاید فقط
در نمونههای کمیاب رمان بخاطر بیاوریم، پدری با آن بیخیالی، خندهها و
مشکلات بزرگی که بوجود آورده بود. معلم دبستانی در آغاز بازنشستگی که در آن
روستا «چیزی» نشده اما روح بزرگ و آرامی است که جوهر زندگی سینان است. این
مرد بهشکل ضدونقیضی ستایشم را بر میانگیزد.
چیز بیشتری
نمینویسم. شرایطی ویژه فراهم کنید که این سفر یگانه نوری بیلگه جیلان را
در شبی طولانی از سر بگذرانید. بهخصوص به نماهایی خیره شوید که دوربین
نیمرخ سینان را روی بلندیهای روستا در قاب میگیرد و نوای پاسکالیا و فوگ
باخ بلند میشود، آن جاهایی که سینان در روستا پرسه میزند و به جایی
خیره میشود تا نکبت زندگیاش را در فاصله ببیند.
عالی. ممنون بابت این مطلب.
عالی. امیدوارم شاهد نقد مفصل شما بر این فیلم و دیگر آثار مهم سال باشیم. مرسی.
امیدوترم فرصت نوشتن یک مطلب مفصل را داشته باشم. خیلی ممنونم از شما.