پیشنهاد مقاله جدید
بازی، معما و جادوی اعداد در
هجوم، شازده احتجاب، خانه روشنان و یک بعد از ظهر پاییزی
چاپ شده در نشریه اینترنتی چهار
متن کامل مقاله از طریق این لینک قابل دسترسی است.
چه بازیی میکند آقای گلشیری با ما. دیروز که بالاخره مقاله را تمام کردم و برای مجید ایمیل کردم، در فاصله شنیدن نظرش تازه متوجه شدم درست بیست سالگی درگذشت هوشنگ گلشیری است. تمام این دو سه ماهِ کرونایی را با داستانها، مقالهها و مصاحبههایش گذرانده بودم و تمام شدن مقاله و چاپش در چنین روزی برایم شوخی عجیبی بود. مقاله را به برای پرداختن به جنبههای جذاب دیگری از فیلم محبوبم هجوم (شهرام مکری) شروع کرده بودم اما گلشیری از جایی به بعد خودش را به مقاله تحمیل کرد. ماند و مقاله را مال خودش کرد.
بخشی از مقاله:
«از زاویهای دیگر زنجیره جایگزینی پسرها که از پی هم میآیند با خودش تصویری غریب از یکی از تابلوهای مشهور اشر به نام روز و شب را بهیاد میآورد (تصویر زیر). این ایده بهمرور تبدیل به کیفیتی زیباییشناختی در فیلم میشود. بیایید فرض کنیم هر کدام از پرندگان در تابلوی اشر معادل یکی از شخصیتهای متغیر فیلم باشد. پرنده جلوتر در عرض تابلو برای شخصیت جلوتر از نظر زمانی یعنی برنا (با بازی سعید زارعی) و بعدیها بهترتیب شهروز (پدرام شریفی)، علی (عبد آبست)، احسان (سجاد تابش) و مجید (محمد برهمنی) پرندههای بعدیاند (میتوانیم این ایده را هم برای پرندههای سفید در روز و هم برای هم پرندههای سیاه در شب در جهت عکس در نظر بگیریم). بیایید در یک نمای هوایی شخصیتها هجوم را با دور سریع ببینیم: نتیجه تعدادی شخصیت در حال حرکت در ورزشگاه خواهند بود که مثل یک دنباله عددی از پی هم میآیند و اجتماع همزمانشان در یک قاب، چیزی شبیه پرواز دستجمعی پرندگان تابلوی نقاشی روز و شب خواهد بود، کیفیتی که میشود اسمش را گذاشت اشریزاسیون سینمایی.»