پیامدهای عشق | پائولو سورنتینو

فصل پایانی «پیامدهای عشق» یکی از شاعرانه‌ترین پایان‌بندی‌های فیلم‌های یکی دو دهه اخیر است. فیلم قصه‌ی تیتا دی جیرولامو، یک تاجر موفقِ سابق و یک کارگزار اجیر شده‌ی مافیاست که 24 سال است در هتلی در سوئیس زندگی می‌کند. او تنها زندگی می‌کند و جایی به برادرش اعتراف می‌کند بهترین دوستش کسی است به نام دینو جیوفره که بیست سال است او را ندیده.

پیامدهای عشق | پائولو سورنتینو | 2004

3224678653_1_2_YNxh29xG
حس شاعرانه فصلِ آنجلوپولوسی پایانی فیلم صرفن از متریال خود صحنه ناشی نمی‌شود بلکه از یک ایده روایی کلی‌تر می‌آید. به عبارت بهتر این حس پوئیتیک لزومن با نریشن تیتایِ مرده در پایان فیلم ساخته نشده. آن لانگ‌شات‌ها از کوه‌های در برف و سرمای دورها با کرینی که اطراف سوژه می‌چرخد نیز لزومن عامل اصلی این حس نیست. به نظر می‌رسد بیش از هر چیز کیفیت شاعرانه پایانی از به تاخیر انداختن در نشان دادن دوست قدیمی قهرمان قصه و غافلگیری نهایی فیلم است. اگر فیلم را دیده باشید شاید بیاد داشته باشید که از دینو فقط یک بار آن هم قبل از نیمه فیلم صحبت می‌شود. برادر تیتا شنیده که دینو مسوول تعمیرات خطوط فشار قوی برق شده. دیگر هیچ نشانی از دینو تا همین پلان‌های آخر نیست.


غرابتِ دیدن ناگهانی دینو و روبرو شدن برای اولین بار با تصویر کسی که بهترین دوست قهرمان فیلم است منجر به این حس ناآشنا می‌شود. قهرمان قصه به وقت مرگ، دوست قدیمیش را (بدون دیدن دوباره) این گونه تجسم می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Please copy the string saBV5K to the field below: