روز اول
مردگان نمیمیرند | جیم جارموش
سقوط با سر به چاه ابتذال. فیلمسازِ پرپر.
روز دوم
باکورائو | کلبر مندونسا فیلهو و جولیانو دورنلس
افسوس! فیلم جدید کلبر مندونسا فیلهو انتظارم را برآورده نکرد.
روز سوم
آمدیم نبودید | کن لوچ
دختر قدبلند | کانتمیر بالاگوف
فیلم دوستداشتنی کن لوچ بیشتر برای نمایش در آمفیتئاترهای احزاب چپ و دولتمردان مفید است. فیلم بالاگوف تا مرز یک فیلم درجه یک میرود اما …یک افسوس بزرگ. حیف!
روز چهارم
درد و افتخار | پدرو آلمودوار
آتلانتیک | متی دیوپ
درد و افتخار، آلمودواریترین فیلمی که میشود تجسم کرد، البته آلمودوار علیه آلمودوار، یا بهتر بگویم متاسفانه آلمودوار بدون آلمودوار.
آتلانتیک (ساختهی متی دیوپ، بازیگر سنگالی سیوپنج پیک رام کلر دنی)، کاندیدای بدترین فیلم مسابقه، رقیب جدی جارموش و روسیاهی برای مدیر جشنواره.
روز پنجم
کورنلیو پرومبویو | سوتزنها
دیائو یینان | دریاچه غاز وحشی
فیلمهای این پنج روز چنان متوسط، معمولی و یا بد بودهاند که انگار باید موقع تماشا جان کند تا از سکانسی از فیلمی خوشم بیاید. وقتی سال گذشته با فیلمهای بی گان، جیلان، برنینگ و جنگ سرد روی هوا میرفتیم چرا باید امسال استانداردم را تغییر دهم؟ چرا اینطور هیستریک باید نگران سرنوشت هر فیلم باشم و اینطور به صندلیام چسبیده باشم و موقع تماشا دلواپس باشم که فیلم پرومبویو (سوتزنها) و دیائو یینان (دریاچه غاز وحشی) در نیمه دوم بهتر شوند، دستههای صندلی را گرفته باشم و با خودم بگویم ای کاش کمی بهتر شود و «خدایا یه معجزه، یک چرخش، یک جهش، یک {سکانسِ} این طرفی… یک {موقعیتِ} اون طرفی…».
روز ششم
زندگی مخفی | ترنس مالیک
سحرآمیز و دستنیافتنی در برخی لحظات اما اسیرِ تکرار و تاکید در داستانپردازی، بدون غافلگیری در میزانسن و خودویرانگر. خداحافظ آقای مالیک.
روز هفتم
فرانکی | ایرا ساکس
دنیای رومری بدون جادوی اریک رومر. موقع تماشا دلم برای اشعه سبز، حکایت پائیز و …تنگ شد. ایزابل هوپر هم این زنجیره فیلمهای بد و متوسط را نشکست.
آزادی | آلبر سرا
مرا به سختجانی خود این گمان نبود (یا چطور توانستم تا پایان فیلم در سالن بمانم).
روز هشتم
روزی روزگاری … در هالیوود | کوئنتین تارانتینو
انگل | بوگ جون-هو
موقر و متینترین فیلم تارانتینو و از لحاظ کیفی کاملترین فیلمش بعد از «بیل را بکش»، با اجرایی سرحوصله، شوخی بامزه با تاریخ و سینما و «برد پیت»ی که برایش غش میکنید.
در روزی که اولین جرقه کن با فیلم تارانتینو زده شد (که البته به آتش نکشاند)، غافلگیری کوچک دیگری با فیلم مفرح و سرحال بونگ جون-هو (انگل) در راه بود. «انگل» واکنشی است به فیلم «دلهدزدها»ی کوره اِدا و «سوزاندن» (لی چانگ-دونگ) با یک فیلمنامه پرضرب که تماشاگرش را (متناسب با سطح انتظارش) راضی میکند. سه روز بیشتر به پایان باقی نمانده و کماکان از یک شاهکار خبری نیست.
روز نهم
ماتیاس و ماکسیم | اگزویه دولان
اوه مرسی (روبه، یک نور) | آرنو دپلشن
– الو تیری…
– آلخاندرو، همه چیز خوبه؟ هتل؟ پذیرایی؟
– توی آئیننامه شرایطی برای استعفا وجود داره؟
– هان؟ … صدات نمیآد.
– با این فیلمها ما دو تا جایزه هم نمیتونیم بدیم.
– من باید برم گالای اگزویه دولان.
– تیری …
– پاول هماهنگه، خودش ردیفش میکنه.
– …
روز دهم
مکتوب، عشق من: اینترمتزو | عبداللطیف کشیش
میگرن شبانه، دقیقتر بگویم طولانیترین بیاحترامی تصویری که تا بهحال دیدهام. ترکیب عیبهای قسمت اول مکتوب با «کلایمکس» گاسپار نوئه.
روز یازدهم
باید بهشت باشد | الیا سلیمان
فیلم دوست داشتنی الیا سلیمان بعد از میگرنِ کشیش شبیه یک دمنوش خوشعطر بود، فیلم کوچک و دلنشینی که اگر جاهطلبی بیشتری وجود داشت میتوانست تبدیل به فیلم درجه یکی شود.