آن‌ها را با ملایمت بکش | آندرو دومینیک

چاپ شده در فصل‌نامه فیلمخانه، شماره ۴ و ۵، بهار و تابستان ۹۲

maxresdefault

آنها را با ملایمت بکش | آندرو دومینیک | 2012 

طاعونی در راه؟

آن‌ها را با ملایمت بکش، فیلم اخیر اندرو دومینیک داستانِ سرقت از یک قمارخانه است. قصه در چهار فصل روایت می‌شود: نقشه و اجرای دزدی، لو رفتن سارقین، استخدام آدمکش برای تسویه حساب با سارقین (توسط صاحبان قمارخانه) و فصل نهایی تسویه حساب با آن‌ها. این فصل‌ها با یک موتیف تکرارشونده از گفتگوی جکی (برد پیت) و یکی از بالا دستی‌هایش در ماشینی در یک موقعیت مکانی ثابت از هم جدا می‌شوند.

فرم روایی بر اساس گفتگوهای دو نفره اغلب در حالت سکون شکل می‌گیرد و کنتراستِ این فصل‌ها با معدود بخش‌های پرتنش (سکانس دزدی، کتک زدن مارکی، کشتن جانی آماتو و فرانکی) ضرب و تاثیر آن‌ها را بیشتر می‌کند. از طرفی آرامشِ فصل‌های گفتگو اجازه می‌دهد جزئیات شخصیت‌پردازی بیشتر به چشم آید. کارکترها (چه سارقین و چه صاحبان قمارخانه) باهوشند و همیشه از تماشاگر جلوترند. طراح اصلی دزدی (جانی آماتو) روی یک ایده مشخص (سابقه دزدی و بدنام بودن مارکی) برنامه‌ریزی می‌کند. راسلِ ژولیده و معتاد کارش را در عملیات دزدی به شکل حرفه‌ای انجام می‌دهد. میکی با اینکه کارکتری فرعی در قصه است اما شخصیت‌پردازیِ دقیقی دارد. او زمانی وارد قصه می‌شود که صاحبان قمارخانه نیاز به یک مزدور برای کشتن جانی آماتو دارند. می‌فهمیم میکی حق نداشته از نیویورک خارج شود چرا که به خاطر حمل یک شاتگان برای شکار غاز (!) تحت پیگرد پلیس است، همسرش تقاضای طلاق کرده، و درگیر دختری یهودی به نام سانی است. نهایتا پس از سه روز عیاشی در هتل با استیصال به جکی می‌گوید که نمی‌تواند از پس ماموریتش بر‌آید.

دیالوگ‌ها موثر و چند پهلو است. سارقین و تبه‌کاران شاعرانه و پیامبرگونه حرف می‌زنند. یکی از گنگسترها به جکی می‌گوید «طاعونی در راه است». معلوم نیست اشاره‌اش به انتخابات در پیش ‌است یا وضعیت نامعلوم کار تعطیل‌ شده‌شان را می‌گوید. جکی مانند یک جامعه‌شناس درباره آمریکا اظهار نظر می‌کند. در فصل راضی کردن فرانکی به لو دادن دوستانش، جکی مانند یک روان‌شناس طوری او را در هم می‌شکند که عاقبت به جانی خیانت می‌کند. ابزار این گانگسترها بیشتر از آن‌که عملیات فیزیکیِ باشد، بیشتر بازی‌های کلامی، جدل‌های لفظی و آنالیزِ فکر و نقشه طرف مقابلشان است.

 ***

 سبک ویژه «آن‌ها را با ملایمت بکش»، آدمهای قصه را در یک قاب نشان نمی‌دهد. در گفتگوهای دو نفره به شکل افراطی از نماهای دونفره (توشات) و حتی نما/عکس نما امتناع شده است. از 15 سکانسِ گفتگوی دو نفره، 13 سکانس به‌تمامی قاب‌های تک نفره است (در دوتای دیگر معدود نماهای توشات وجود دارد). این میزان سماجت در نمایش قاب‌های تک نفره تاکیدی است بصری بر انزوایِ این آدمهای بی‌ربط به یکدیگر.

از طرفی پاساژها (مابین فصلهای گفتگو) با عمق میدانِ فلو گرفته شده است. پس‌زمینه و محیط پیرامون همیشه محو است و قاب‌ها کیفیتی رویا‌گونه دارند (تصویر 1 و تصویر 2). به تدریج فوکوس در پیش‌زمینه و فلو در پس‌زمینه تبدیل می‌شود به استعاره‌ای از انگیزه‌ آدم‌ها: معنایی در انگیزه واقعی آدم‌ها پیدا نیست. ظاهرا برای پول دزدی می‌کنند و آدم می‌کشند. انگیزه‌های ظاهری فوکوس است. انگیزه‌های اصلی آن پسِ پشت‌ها فلو و محو است.

تصویر 1

تصویر 1

تصویر 2

 تصویر 2

  فرانکی در نمای افتتاحیه از تونلی تاریک به سمت روشنایی می‌رود (تصویر 1). نطق انتخاباتیِ پرشور و امیدوارانه اوباما به گوش می‌رسد. پایانِ فیلم نوعی دهن‌کجی است بر این آغاز خوش‌بینانه؛ استعاره‌ای از سرنوشت معکوسِ فرانکی: این‌بار از روشنایی به تاریکی مرگ.