نوکتوراما | برتران بونلو | 2016
پنج سال بعد از فیلم فوقالعاده آپولونید با آن عشرتکده به یادماندنی که به یک گالری با تابلوهای باشکوه شبیه بود و دو سال بعد از سنلوران، آن فیلم کذا، با آن شیکی زننده و چیدهشدگی بیحس و حال، حالا نوبت نوکتوراما است؛ قصه چند نوجوان به ظاهر به آخر خط رسیده که تصمیم میگیرند در واکنش به نابهسامانیهای اقتصادی و اجتماعی پیرامونشان دست به یک رشته بمبگذاری و تخریب حساب شده در شهر پاریس بزنند، از وزارتخانه گرفته تا برج تجاری مشهور شهر.
تماشای نوکتوراما در تابستان ۲۰۱۶ ابتدا یک جور واکنش به حملات تروروریستی نوامبر گذشته در فرانسه به نظر میرسد (هرچند فیلم در تابستان 2015 فیلمبرداری شده و ایده اصلی مربوط به سالها قبل و متاثر از شورشهای حومه پاریس در سال ۲۰۰۵ بوده و با تاثیر از چند فیلم مورد علاقه کارگردان) با گرایشی فانتزی و با تصویری استیلیزه از شهر، آدمها و پلیسها، در قصهای که قهرمانهای نوجوانش هنوز پیشکارکترند و در فیلمی که منطق داستانیاش به شوخی شبیه است و سیر رواییاش آش در هم جوشی است که در نیم ساعت ابتدایی، نوجوانهای نفلهاش ادای حرفهایهای ژان پیر ملویل را در دقایقی ملالآور در سکوت در میآورند و یک ساعت و اندی آخرش در فضایِ بستهی شبه-ساماریتنیاش (فروشگاه زنجیرهای مشهور در پاریس) تن و بدن ژاک تاتی و لئو کاراکس را میلرزانند.
ملالی بالاتر از تماشای دو ساعت و ده دقیقه تصویر متحرک بیخاصیت نیست وقتی که عادت نداری وسط فیلم از سالن خارج شوی. ملالآورتر فقط میتواند یادداشت منفی نوشتن درباره آن باشد.