نمایشگاه آثار دیوید هاکنی

مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو نمایشگاهی از آثار دیوید هاکنی برگزار کرده که تعداد زیادی از آثار این نقاش بریتانیایی (گرافیست، عکاس و …) طی شش دهه اخیر را شامل می‌شود. برای من به‌خصوص آن‌ تابلوهایی جذاب بودند که به جلوه‌های زندگی روزمره می‌پرداختند. تماشای این آثار به‌خصوص مجموعه «استخرهای لوس‌آنجلس» هاکنی یکی از تکان‌دهنده‌ترین تجربه‌های موزه‌گردی این اواخرم بود. اندازه تابلوها، نسبت ابعاد مردها در مقابل استخرهای اغلب خالی و به‌خصوص انتخاب رنگ‌ها، شفافیت آب و موتیف حضور (و غیاب) انسان در آن‌ها یادآوری می‌کند که چرا هنوز در قرن بیست و یکم هنر نقاشی این‌طور زنده است، کار می‌کند و زندگی روزمره ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

David Hockney, Portrait of an Artist (Pool with Two Figures), 1972


حداقل بیست تابلو در نمایشگاه بود که دوست داشتم روبروی همان یکی بنشینم و به آن قناعت کنم و قید بقیه را بزنم. فضای مناسب و نیمکت‌هایی که در موزه برای تماشای بسیاری از این تابلوها تعبیه شده بود کمک می‌کرد که دقایق طولانی جلوی هر کدام بنشینی و دلت نخواهد سراغ تابلوی بعدی بروی.

تنوع آثار هاکنی آن‌قدر زیاد است که احساس می‌کنی با یک نقاش تجربه‌گرا روبرویی که آغوشش را به‌روی عکاسی، ویدئو و تکنولوژی (آی‌پد، …)‌ گشوده و در هر دوره به آثار شگفت‌انگیزی رسیده. هاکنی از آن‌ها نیست که صرفن در این راه دراز فقط تجربه کرده باشد. او در هر دوره به نتایج درخشانی رسیده و به شایستگی نابغه پاپ آرت و اعتبار آن است.

David Hockney, A Bigger Splash, 1967

 

کار با رنگ‌های شارپ و هم‌جواری رنگ‌های مکملِ دور از ذهن، چنان منجر به تاثیر هنرمندانه شده که باورم نمی‌شد هنوز هم می‌شود فقط با تصادم رنگ‌ها چنین تاثیرات تکان‌دهنده‌ای ایجاد کرد. جالب‌تر از همه به‌نظرم رسید که کمپوزیسیون‌ها و چینش آدم‌ها در قاب‌ها چه منبع الهام بزرگی برای میزانسن در سینما برای فیلم‌سازها است.

اگر در این تابستان گرم حتی برای چند روز گذرتان به پاریس افتاد، لذتِ خوش مواجهه با آبستره‌های هاکنی، استخرها، تراس‌های چوبی غمگین و چشم‌اندازهای یورک‌شایر را از دست ندهید.

David Hockney, American Collectors, 1968