و عشق همیشه در مراجعه است
چاپ شده در مجله ۲۴، شماره تیر ۱۳۹۷
بازگشت
تا چند دقیقه دیگر بر کرانه آبهای آرام مدیترانه فرود میآئیم، جائی که ساحل به شکل قوسی کشیده خود را پهن کرده و لم داده است. هواپیما پیش از فرود در شهر نیس مسیر کوتاهی روی آبهای مدیترانه طی میکند. یک روز پیش از آغاز هفتاد و یکمین دوره جشنواره کن است. در طول پرواز در دستهای مسافران مجلاتی را میبینم که به استقبال جشنواره رفتهاند. تصویر کیت بلانشت رئیس هیات داوران روی جلد مجلات سینمایی هفته اخیر چشمگیر است. در فرودگاه نیس فضا پر است از سینما، ستارگان و جشنواره. عکسهای پنه لوپه کروز و خاویر باردم در همه میدانند (اصغر فرهادی) را میشود در گوشه و کنار دید. اصغر فرهادی هم تازه رسیده و آماده می شود با همراهانش به کن برود. فردا همه میدانند به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره نمایش داده میشود.
باید مسیر شهر نیس تا کن را با اتوبوس طی کنم تا به محل جشنواره برسم. شرجی هوا خیلی زود حضور قاطعش را اعلام میکند. در راه از خودم میپرسم هر سال به کن که باز میگردم سراغ کجا را میگیرم؟ سراغ چه را؟ یا چه کسی را؟ دوستان و همکارانم؟ بیش از هر چیز دلم برای چه چیز تنگ شده؟ ویلای محل اقامتم با آن پنجرههای قدی، تراس و چشمانداز دوستداشتنیاش؟ راه هزارپیچ تپهای که این ویلا بر آن قرار گرفته؟