پنج مانع | لارس فون تری‌یه – یورگن لِث

یک تحلیل نئوفرمالیستی

نشانی از شر

چاپ شده در مجله هفت، شماره فروردین ۱۳۸۴

دو نوشته شماره ۱۷ مجله هفت، پنج مانع را از دیدگاه رابطه جذاب و پر از کشمکش لارس فون‌ تری‌یه و یورگن لث بررسی کرده‌اند. هم‌چنین اغلب ریویوهایی که در این چند ماه به زبان انگلیسی راجع به پنج مانع منتشر شده، به پنج اپیزود درونی فیلم به‌صورت مستقیم نپرداخته‌اند. البته هر از گاهی هم اگر به این بخش‌ها اشاره شده، به ترفندهای خلاقانه لث برای عبور از موانع فون‌ تری‌یه خلاصه شده است. انگار موجودیت پنج بازسازی انسان کامل فقط در حد ارضای تمایلات دیوانه‌وار فون‌ تری‌یه است و آن فیلم‌ها فقط از زاویه برآورده‌ کردن آن شرایط موجودیت پیدا می‌کنند. (فون‌ تری‌یه بعد از ساخت اپیزود دوم به لث می‌گوید: «تو نباید سعی کنی فیلم خوب بسازی. باید شرط‌ها را رعایت کنی!») به‌همین خاطر است که عموم نوشته‌ها به بخش سوم نمی‌پردازند، چراکه درواقع شرطی وجود نداشته است (لث باید آن بخش را آزادانه بسازد) و به هیچ نکته‌ای درباره بخش کارتون اشاره نمی‌کنند چراکه غلبه لث بر این مانع فقط جنبه اجرایی داشته است.

بدین‌ترتیب مبنای این مقاله پرداختن به چند نسخه‌ی بازسازی انسان کامل به‌عنوان موجوداتی مستقل است. در بخش اول، فیلم مبنا یعنی انسان کامل (یورگن لِث، ۱۹۶۷) مورد بررسی قرار می‌گیرد. بخش دوم و سوم به‌ترتیب به اپیزودهای یک و دو (انسان کامل: کوبا، انسان کامل: بمبئی) و بخش چهارم مقاله شامل اپیزودهای سوم و چهارم (انسان کامل: بروکسل، انسان کامل: کارتون) به‌صورت مشترک است. در نهایت در بخش پنجم کلیت فیلم پنج مانع مورد کنکاش قرار می‌گیرد.

در مسیر نگارش به‌طرز عجیبی سایه موانعِ فیلم بر مقاله نیز افتاد. بنابراین به‌شیوه فون‌ تری‌یه برای نگارش هر بخشِ مقاله، یک مانع انتخاب شده است و هر قسمت سعی می‌کند آن شرط را در نگارش خود لحاظ کند. با این تفاوت که نگارنده مجبور شد شرط‌ها را خود تعیین کند و نقش زوج فون‌ تری‌یه-لث (کارفرما-مجری) را دو ورِ ذهنی‌اش بر عهده بگیرند. بدین‌ترتیب در غیاب تمایلات سادومازوخیستیِ نگارنده و خلاقیت ناب آن زوج، موانع کوچک‌تر و سهل‌الوصول‌تر از آب درآمد و به تبعِ آن نتیجه به‌مراتب کم‌فروغ‌تر شد. گریزی نیست. گاهی نمی‌توان از شرِ تقلید بازی بزرگان خلاص شد.

ادامه‌ی خواندن